سهاسها، تا این لحظه: 11 سال و 7 ماه و 12 روز سن داره

.

شب آرزوها

آرزویم برای دخترم در شب آرزوها: نجابت.نجابت.نجابت.نجابت سلامتی.سلامتی.سلامتی.سلامتی خوشبختی.خوشبختی.خوشبختی. خدایا منو که لایق مادری کردی،ازت ممنونم.همه اونایی که عاشقانه منتظر یه فرشته هستن رو هم لایق مادری کن .   و ما برای عروج به آسمان آفریده شدیم خدایا زمین گیر شدنم را مپسند . . . ...
27 ارديبهشت 1392

وقتی تو خوابی...

  گل مامان دیگه داره صبح میشه و مامان هرکاری میکنه خوابش نمیبره اما تو دخملی من توی خواب نازی.قربونت برم که اینقده معصومانه خوابیدی .اما اینقده تو خواب وول می زنی که اگه غلت گیرت نباشه نمیدونم تا صبح از کجا سر در میاری.؟؟ اینقده دلم واست تنگ شده مامانی من. دوستت دارم هزارتا پی نوشت:ساعت سه ونیم صبح و مامان همچنان بیدار. ...
19 ارديبهشت 1392

مادرانه

بچه که بودم گاهی خودمو می زدم به مریضی و خودمو واسه مامانم لوس میکردم.اما نمیدونستم که نفس مامانم به نفس من بنده و وقتی منو اونجور بی حال و مریض میبینه،قلب مهربونش پر از غصه میشه. وقتی مامانم میگفت:مادر نشدی که بفهمی،درک نمیکردمش.اما حالا که مامان شدم،حالا که نفسم به نفس دخترم بنده،معنی جمله مامانمو میفهمم. حالا وقتی دخترکم مریض میشه و بی حال ،دلم از غصه میترکه. چند روزی سرمای بدی خورده بودمو دخملی هم از من گرفت. مامانی من,امروز داروهاتو قطع کردم،خدا رو شکر که خوب شدی نفسم. خدایا هیچ مامانی رو غصه دار مریضی نفسش نکن. آمین
16 ارديبهشت 1392

وقتی پاهاتو لاک زدم....

خوشگل مامان امروز بعداز ظهر ناخنای پاتو لاک زدم عروسکم.آخه دستات همش تو دهنته و نمیشه لاکشون زد.وقتی لالا بودی از فرصت استفاده کردمو...ازخواب که بیدار شدی اول حواست به پاهات نبود، اما وقتی بهت نشونشون دادم،چنان متعجب شدی که چند دقیقه ای ساکت میخ شدی رو پات ،تا شبم با پاهات سرگرم بودی . خخخخخخخخخخخ. و این جوری مامانی تونست یه کم به کاراش برسه . دوستت دارم گلم .بوس هزار تا   ...
3 ارديبهشت 1392
1
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به . می باشد